امروز قفل ساز میاد تا یک در قدیمی رو برامون قابل استفاده کنه.
اما من منتظرم .منتظرم تا یک شکوفایی تازه در خودم ببینم.خودم را بار ها و بارها می بینم که انسانی خوشرو و صبور م و تمام وجودم دست است برای گرفتن دستی دیگر.
خودم که شبها بیدار است و صفا می کند با خدا.
خودم که شاد است از هدیه زندگی
خودم که یک دریاست و یک دنیا
اما من هیچکدام از اینها نیست.
اما می توانم...