سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان خطای آموزگارش را نشناسد، تا آنکه اختلاف [و دیگر نظرات] را بشناسد . [ایّوب علیه السلام]
ننه نقلی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مگر انسانها چه می خواهند؟

رفتند.و وقتی که می روند خانه پر می شه از سکوت.فقط اسباب بازی های پراکندشون اینجا و اونجا روی زمین به انتظار می مونه.

اونها هیچوقت از حرکت نمی نشینند و مدام در پی طرحهای جدیدند اما خانه های تنگ امروز جای اینهمه گشاده دستی را در فکر و خلاقیت ندارد.

اونها کودکی زنده ما هستند در آینه هایی که خود ساخته ایم و چه خلقی زیبا تر و بزرگتر از یک انسان که خداوند به ما قدرتش را عطا فرموده.اما...

اما اگر روزی بپزسند که چرا برای آوردن ما به این دنیای شلوغ از خودمان اجازه نگرفتید چه بگوییم؟
بگویم در این دنیا بمان تا جوابش را بدست آوری؟
بگویم به من هم کسی اینرا توضیح نداد؟

بگویم این یک هدیه است؟
یا بگویم باید جواب این راز را یک روز با هم پیدا کنیم؟
نکند کاروان ما برود و از یافتن این جواب خسته شود و ما جا بمانیم؟
نکند جوابهای ما آن جواب اصلی نباشد؟
نکند برای این سوال سخت خودمان را سرگرم بازیچه ها کنیم؟
آنها رفتند اما من برای بدنیا آمدنم توضیحی نخواستم.سالها کودکی کردم.سالها دانش آموزی و سالها جوانی و عشق و غرور و شور تغییر همه فرمولهای دنیا...
و سالها از مرگ ترسیدم.
اما امروز با همه ترسم از مرگ می دانم که زندگی سخت ترین کار است که تا به کسوت هنر با رنگ عشق در نیاید هرگز معجزه زیباییش را نشان نمی دهد.
مادرم میاید و تنها یک لبخند و عزیز دلم او را شاد می کند.مگر انسانها از هم چه می خواهند؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مریم سادات ( پنج شنبه 86/6/8 :: ساعت 6:47 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مگر انسانها چه می خواهند؟
روپوش آبی
خدایا...خواهش می کنم
می توانم

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 40
>> مجموع بازدیدها: 3239
» درباره من

ننه نقلی
مریم سادات
در باره خودم حرف گفتنی ای ندارم مگر بندگی خداوند .اگر او مرا به بندگی بپذیرد و دوستیش را به من عطا کند شاد خواهم بود و شا دیم را به همه خواهم بخشید.

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب